شكيات منطقي
چند روز پيش كه داشتم متن سخنراني آغاجري را مي خواندم بي اختيار به ياد خاطره اي از دوران خدمت نا مقدس! سربازي خود افتادم كه بي ارتباط با بي منطقي وبيهودگي احكام من درآوردي آقايان ملاها نيست.آنروزها (من در سالهاي 71-73 در سپاه خدمت كردم) يكي از مراحل تسويه حساب جهت دريافت كارت پايان خدمت شركت در مصاحبه حضوري و پاسخگويي به سوالات نماينده ولي فقيه مقيم در پادگان بود. هدف از اجراي اين مصاحبه كه بيشتر به شكل بازجويي بود تا مصاحبه ، اين بود كه حاج آقا اطمينان حاصل كند كه احكام و فرايض ديني توسط سربازان اسلام به نحو احسن اجرا مي شود و مبادا كسي نادان به اين مهمات از پادگان خارج گردد. نا گفته نماند كه اگر كسي قادر به گرفتن نمره قبولي از اين امتحان الهي نبود مي بايست يك ماه اضافه خدمت نموده و در طي آن يكماه اقدام به فراگيري اين واجب تر از نان شب خويش نمايد. خلاصه نوبت به من رسيد و من ناگزير مي بايست از اين آخرين خان مي گذشتم. حاج آقا سوالات خود را از اصول دين و فروع دين و هزار كوفت و زهر مار ديگر شروع كرد تا به ستون اصلي دين رسيد. اول از وضو وترتيبات آن پرسيد وبعد به مبحث شكيات كه الحق يكي از مهمترين!! و پيچيده ترين اصول نماز است رسيد. حاج آقا از من پرسيد كه اگر من در نماز دو ركعتي بعد از ركعت اول شك كنم كه دو ركعت خوانده ام يا يك ركعت حكم چه خواهد بود. براي طفره رفتن و منحرف كردن توجه حاج آقا از اين سوال گفتم كه من اصلا در موقع خواندن نماز شك نمي كنم و هميشه با تمركز حواس در پيشگاه خداوند قرار مي گيرم(البته چاره اي به جز دروغ گفتن نداشتم و مي خواستم كه به هر ترتيبي شده قال قضيه رو بكنم) ولي غافل از اينكه حاج آقا زرنگ تر از من بود و پرسيد كه اگر به فرض فرد ديگري دچار اين مشكل گردد چه بايد به كند. من كه ديدم كه طفره رفتن ممكن است كار را خرابتر بكند يك كمي فكر كردم و سعي كردم كه منطقي ترين جواب ممكن رو پيدا كنم. پس ازلحظه كوتاهي گفتم كه بهترين و منطقي ترين راه اين است كه نمازگذار يك ركعت ديگر بخواند. اگر قبلا يك ركعت خوانده باشد جمعا دو ركعت خوانده كه در اصل نيز مي بايست دو ركعت باشد و نماز صحيح است.و اگر قبلا دو ركعت خوانده باشد حاصل جمع سه ركعت خواهد بود. يعني يك ركعت اضافي و يك صواب بيشتر!. حاج آقا در حالي كه به نظر مي رسيد كه جواب من كمي گيجش كرده رو به من و با كمي تندي گفت كه اين چه حرفيست كه من مي زنم، شك در نماز دو ركعتي باطل است و نماز گذار مي بايست نمازش را از ابتدا بخواند. من احساس كردم كه جوابم از نظر او گستاخانه تلقي شده و ممكن است برايم گران تمام شود شروع كردم به اصطلاح به دستمال انداختن تا كمي او را آرام نمايم. حاج آقا كه من فكر مي كنم بيشتر از كلمه «منطقي ترين» من عصبي شده بود گفت كه افسوس مي خورد كه جوان تحصيل كرده اي مثل من از اصول اوليه اسلام بي اطلاع است. و من احساس كردم كه او بو برده است كه من اصلا در عمرم نماز نخوانده ام. خلاصه كمي زبان بازي كردم و گفتم كه قبلا و در دوران تحصيل فرصت كافي جهت فراگيري اصول اساسي دين نداشتم وبه او قول دادم كه من بعد بيشتر به اين مهمات بپردازم. هر چه دروغ و ريا در چنته داشتم بار او كردم( چاره اي نداشتم ) كه البته بي تاثير هم نبود و بالاخره حاج آقا راضي شد كه پاي برگه تسويه حساب مرا امضا نمايد.
<< Home